برچسب مطالب ‘دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری’
دیروز، امروز، فردا/ مهندس بشارتی و مهندس نیکزاد
برنامه ۱۳۹۱/۱۱/۱۲(جلیل بشارتی و مهندس علی نیکزاد)
«دیروز،امروز، فردا» این هفته در حالی روی آنتن رفت که مهندس علی نیکزاد (وزیر راه و شهرسازی) و جلیل بشارتی ( پرسابقه ترین رئیس اداره دفتر مناطق محروم نهاد ریاست جمهوری) حول موضوع «از محرومیت زدایی تا سازندگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی» به بحث و تبادل نظر پرداختند.
بشارتی در ابتدای برنامه در مورد تعریف محرومیت گفت:«برای اینکه یک نقطه محروم را بشناسیم لازم است از تمام شاخص های نقاط برخوردار آگاه باشیم و بعد به تفاوت ها و عقب ماندگی ها برسیم. یکی از کارهای سخت ما در روزهای اول، مطالعه در همین زمینه بود. قبل از ما هم سازمان برنامه و بودجه در این زمینه مطالعاتی داشت اما بعد از جنگ که دفتر مناطق محروم تاسیس شد، ما با یک سری مصوبه کلی مواجه شدیم و به این نتیجه رسیدیم که باید به یک سری جزئیات هم دست پیدا کنیم تا به شناخت درستی از مناطق محروم برسیم.»
وی ادامه داد:«پنج نشانه برای اینکه یک منطقه را، منطقه محروم بنامیم وجود دارد که عبارتند از: آب و بهداشت، راه،فضای آموزشی، برق و زیر ساخت ها. الان به لطف خدا، یک نوع یک پارچگی در کشور وجود دارد و نقاط بسیار معدودی وهست که بتوان آن را محروم نامید و فقط لکه های کوچکی وجود دارد که باید محرومیت زدایی شود. مثلاً الان همه راه های کشور سر و سامان دارد و انشالله تا یکی- دو سال آینده همه راه ها آسفالت خواهد شد. فکر می کنم تحولی که از طلوع انقلاب تا امروز به وجود آمده است، خیلی از جغرافیا را تغییر داده است. در روزهای اول انقلاب خیلی از راه های کشور خاکی بود اما امروز اکثر راه ها آسفالت هستند.تعداد مناطقی که در بین روستاها محروم تر از دیگر روستا ها هستند از نظر جغرافیایی زیر پنج درصد است.»
وزیر راه و شهر سازی که بعد از مدت ها دعوت «دیروز، امروز، فردا» را برای حضور در این برنامه تلویزیونی پذیرفته بود در صحبت های ابتدایی خود گفت: «امروز که داریم با هم صحبت می کنیم موفقیت های زیادی در زمینه محرومیت زدایی حاصل شده است. مثلاً در زمینه آب شرب روستایی بالای ۷۰ درصد از روستا ها با مشکل مواجه نیستند یا در زمینه راه بالای ۶۶ درصد از راه های روستایی سر و سامان پیدا کرده است. خوشبختانه امروز بالای ۹۵ درصد از روستاهای کشور از نعمت برق برخوردار هستند. در زمینه فضاهای آموزشی و مدرسه هم الان تمام روستاها ساماندهی شده است و هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد و همچنین در زمینه بهداشت هم تا آنجایی که در توان بوده کارهای زیادی صورت گرفته است.»
نیکزاد ادامه داد:«همه دولت های بعد از انقلاب زحمت کشیده اند اما در بحث راه دولت احمدی نژاد، کار بسیار بزرگی انجام شده است. قبل از انقلاب فقط ۲۰۰ کیلومتر راه روستایی وجود داشته است اما الان این رقم به مراتب افزایش پیدا کرده است. در بخش مسکن، در دولت های قبل از دولت آقای احمدی نژاد سالانه ۲۰ هزار واحد مقاوم سازی می شده اما سال ۸۴ که دولت مستقر شد آقای احمدی نژاد دستور مقاوم سازی ۲۰۰ هزار واحد مسکونی را صادر کردند. بنیاد مسکن وارد عمل شد و در طول این مدت یک میلیون و پانصد هزار واحد مقاوم سازی شده است که انشاالله امسال در ایام دهه فجر واحد یک میلیون و پانصدم را با حضور احمدی نژاد افتتاح خواهیم کرد. حضرت آقا از یکی از روستاهای زلزله زده آذربایجان بازدید کردند ایشان شاهد بودند که خانه ای که مقاوم سازی شده بود سالم بود اما پنجاه متر آن طرف تر یکی از خانه ها که مقاوم سازی نشده بود به طور کامل تخریب شده بود. در کل ایران که ما ۶۳ هزار روستا داریم و در کل این ۶۳ هزار روستا هیچ کس نمی تواند ادعا کند که دولت وام چهار درصد مقاوم سازی را پرداخت نمی کند »
وی صحبت هایش را اینطور ادامه داد:« وقتی زلزله آذربایجان به وقوع پیوست و به نظر من خدا در دهان بعضی از مسولین گذاشت که ما سه ماهه بازسازی ۳۰ هزار واحد مسکونی را در مناطق زلزله زده انجام خواهیم داد، خیلی ها گفتند که این کار خیلی سخت و شاید غیرممکن است اما به لطف خدا این اتفاق افتاد و امروز در استان آذربایجان، همه در دمای زیر صفر و سرما در حال گذران زندگی در خانه های خود هستند..»
بشارتی در ادامه برنامه با بیان اینکه وقتی می گوییم مناطق محروم کم شده است، منظور این نیست که دیگر هیچ مشکلی وجود ندارد گفت:«از ابتدای انقلاب تا الان همه مسولین در این راه قدم برداشته اند و زحمات زیادی کشیده اند تا محرومیت زدایی انجام شود. این فصل مشترک تاکید همه مسولین در همه سطوح بوده است و همه در این راه کمک کرده اند. محرومیت زدایی از مناطق مختلف کشور یک کار بسیار عظیمی بود که شکر خدا تا حد زیادی انجام شده است. الان دستگاه های مختلف مشغول هستند و در تلاش اند تا این پنج درصد را با تلاش زیاد از بین ببرند. این محرومیت زدایی معجزه انقلاب اسلامی است که اتفاق افتاده است. ما سه سال پیش جشن پایان برق رسانی را در تمام کشور برپا کردیم و این درحالی است که در خیلی از کشورها مثل چین وهند هنوز خیلی از روستاها از نعمت برق برخوردار نیستند. خیلی از کشورها که ادعای انرژی هسته ای دارند هم هنوز در تامین برق مورد نیاز بعضی از روستا عاجزهستند اما به لطف خدا ما در این زمینه به موفقیت دست پیدا کرده ایم. شما غرب را نگاه کنید! اعتقادات مکتبی و مذهبی که داشتیم جان مایه اصلی پیشرفت علمی ما بوده است. رد پای اعتقادی نظام ولایی و اسلامی ما باعث شده در کسب دانش و پیشرفت فناوری به وضوح پیداست.»
نیکزاد در ادامه برنامه با بیان اینکه بعد از معصومین، بالاترین خدمت را امام به اسلام کرد گفت:« اگر امام نبود و انقلاب نمی شد یک کشاورز روستا زاده نمی توانست به مسولیت دست پیدا کند. خیلی از مسولینی که در طول انقلاب خدمت کرده اند، الزاماً در یک خانواده شهری بزرگ نشده اند و اهل روستا بوده اند.»
وی ادامه داد:«همه دولت ها به اجرای رو به رشد پروژه ها در شهر و روستا پرداخته اند اما سرعت دولت ها با هم متفاوت بود. در همه زمینه ها سرعت برای اجرای طرح های مختلف متفاوت بوده است. منش و روش دین اسلام و بحثی که امام داشت بر عدالت اجتماعی است. امام فرمود من یک موی کوخ نشینان را با کاخ نشینان عوض نمی کنم که همین نگاه باعث ایجاد جهاد سازندگی و … شد. همه این اقدامات برای حفظ سنگر تولید و فرهنگ اصیل و پاک روستایی بود. البته اگر آیتم های محرومیت را هم به صد برسانیم، باید اشتغال و معیشت روستایی تامین شود. کارهایی که در روستا باید توسط دولت انجام می شده، در طول انقلاب انجام شده است. الان بین روستاها با شهر از نظر امکانات وجود دارد؟ ما باید بتوانیم مساله معیشت روستایی را حل کنیم. یک کشاورز چرا در روستا نمی ماند؟ امام و رهبری به همه مسائل با دید عدالت اجتماعی نگاه می کردند و مسولین اجرایی هم به همین شکل، اما خب نگاه مسولین با هم متفاوت بوده است. آقای بشارتی می توانند شهادت دهند که دیدگاه دولت به مسائل روستایی ماورای مسائل شهری بوده است.»
بشارتی در پاسخ به این که حذف وزارت جهاد سازندگی چقدر لطمه به محرومیت زدایی لطمه وارد کرد، گفت: «این نکته درستی است. حرکات خودجوش مردمی تا حدی این خلاء را پر کرد اما جهاد سازندگی انسجام بیشتری داشت و همه از دانشگاهی و روستایی زیر چتر آن حضور پیدا می کردند و در جهت محرومیت زدایی فعالیت می کردند. استاد دانشگاه امیرکبیر را به دورترین روستاها می بردیم و او افتخار می کرد که هفته ای دو روز به صورت رایگان در خدمت محرومیت زدایی فعالیت داشته باشد. یک جریان هایی پیش آمد که مربوط به مجلس ششم بود. جریاناتی دولت را درگیر کرد. بحث درمورد انحلال جهاد نبود، کلمه کشاورزی به جهاد اضافه شد تا مسائل مربوط به کشاورزی با مجاهدت پیشرفت داشته باشد. جهاد سازندگی نهادی بود که روی همه مسائل مربوط به روستا متمرکز بود. جریانات خیلی به سرعت پیش رفت و به قانون تبدیل شد. به نظرم باید تدابیری اندیشیده شود که آن مسائل دوباره احیاء شود.»
نیکزاد هم در پاسخ به همین سوال گفت: «انقلاب وقتی به وجود آمد یک سری ویژگی ها و ارزش ها مثل روحیه بسیجی و جهادی احیاء شد. هنوز هم این روحیه در مردم وجود دارد. در زلزله آذربایجان جوان ها با روحیه ای بسیجی و جهادی وارد عمل شده بودند و در جهت حل مسائل فعالیت می کردند. به نظرم سیستم باید از این انسان ها استفاده کند تا این راه احیاء شود. در وزارت راه و شهر سازی یک معاونت روستایی وجود دارد. دیدگاه دولت ها نسبت به انجام وظایفشان مهم است و روحیه افراد بیاد جهادی و بسیجی باشد.»
وی ادامه داد:«چیزی که در حوزه کاری من وجود دارد نشان می دهد که این دولت از ظرفیت های جهادی خود به خوبی استفاده کرده است. الان خیلی از افراد تغییر پیدا کرده اند اما عرض من این است که به جای حفظ ساختمان وزارتخانه، باید روحیه جهادی حفظ شود. هر کس که با روحیه بسیجی و جهادی وارد کار شود حتما به نتیجه خوبی خواهد رسید. رهبری بارها همه ما را به داشتن روحیه جهادی و بسجی دعوت کرده اند. ما باید دهه فجر را جشن بگیریم یا به معنویت و باطن کار توجه و عمل کنیم؟ ای کاش بتوانیم روحیه بسیجی و جهادی را حفظ و منتقل کنیم.»
بشارتی در ادامه برنامه با بیان این که مناطقی که رئیس جمهوری و وزراء می رفتند به خوبی محرومیت زدایی می شد، اظهار داشت:«ارتباط مردمی مسولین با مردم یکی از نعمت های انقلاب است. اما به نظر من تشکل هم علاوه بر روحیه جهادی و بسیجی، یک نیاز است. الان اکثر دوستان با روحیه بسیجی و جهادی انجام وظیفه می کنند و این جای شکر دارد. جهاد دانشگاهی یک شاخه ای از جهاد سازندگی بود. به نظرم باید این شاخه را به تدریج احیاء کنیم.»
بشارتی در پاسخ به این سوال رنجبران که کدام دولت نسبت به بقیه دولت ها در زمینه محرومیت زدایی فعالیت بیشتری داشته، پاسخ داد:«در همه دولت ها از کار من در زمینه محرومیت زدایی حمایت شده است. در دولت نهم و دهم وزرا هم وارد صحنه شدند و نسبت به روستاها و مناطق دور حساس تر شدند و به این موضوع بودجه هم اختصاص دادند. البته در دولت های قبل هم توجه وجود داشت اما سفرهای استانی دولت نهم و دهم موضوع خاصی بود. این سفر ها باعث شد مسولین از نزدیک با مشکلات مواجه شوند و بودجه ای خاص را برای رفع محرومیت ها اختصاص یابد. همه دستگاه های سه قوه در طول همه این سال ها در زمینه محرومیت زدایی فعالیت خوبی داشته اند.»
نیکزاد در بخش پایانی برنامه در مورد مسکن مهر گفت: «در دولت آقای احمدی نژاد به اندازه کل تاریخ به روستاها گاز کشی انجام شده است. حضرت علی(ع) می فرماید امروز درکوفه کسی نیست که زندگی او سامان نداشته باشد. خوردن آب سالم، نان گندم و داشتن خانه سه فاکتوری بود که حضرت امیر (ع) برای داشتن یک زندگی خوب توصیف می کنند. حضرت امام می فرمایند کم ترین حق هر شهروند داشتن مسکن مناسب است. همه این ها بیانگر این است که کار مسکن مهر گفتمان امام است. کار آقای احمدی نژاد در مسکن مهر یک کار اسلامی، انسانی و انقلابی است. در دولت های قبلی سالانه نهایتاً ۶۰هزار واحد ساخته میشد اما در این دولت و دولت قبلی فضا به طور کلی تغییر پیدا کرد و برای ۴ میلیون و ۱۴۰ خانوار خانه ساخته می شود! از این بهتر در دنیا الگویی وجود دارد که زمین به صورت رایگان در اختیار مردم قرار بگیرد و سنت وام قرض الحسنه احیا شود؟»
بشارتی در واکنش به صحبت های نیکزاد گفت:« مسکن مهر واقعاً کار بزرگی بود. این مسکن مهر در هیچ جای دنیا سابقه نداشته و یک پدیده بی سابقه در طول انقلاب بود. همینطور مساله گاز کشی به روستاها…»
نیکزاد در پایان برنامه هم گفت:«ما می گوییم انبوه ساز بیاید و از جیب خودش بسازد و بعد از ما وام بگیرد. با توجه به مشکلاتی که پیروی تحریم ها به وجود آمد، در زمان وزرات آقای محرابیان، ما با همان قیمت خانه ها را ساختیم اما الان چون قیمت مصالح بالا رفت قیمت مسکن مهر هم تا مرز ۴۰ درصد افزایش یافت که از این موضوع گریزی نیست. »
دانلود برنامه
راه، آب، برق، مدرسه
گفتگو با مهندس جلیل بشارتی/
به علت واقع شدن دفتر امور مناطق محروم کشور در مجموعه ریاست جمهوری، دیدار با مهندس بشارتی همیشه سختی های خاصخودش را داشت، اما این بار خیلی سریع از هفت خوان گذشتیم و جلسه تقریباً سر وقت آغاز شد.
به جرأت می توان گفت : جلیل بشارتی از جمله کسانی است که تاریخچه و جغرافیای محرومیت زدایی را در سینۀ خود دارند اما وسع وارثین از دریای خاطرات و تجربیات ایشان، پیمانه ایست که تقدیم می کنیم. امید که بتوانیم در دیدارهای دیگر، مباحث آغاز شده را به صورت تخصصی دنبال کنیم.
بشارتی در پایان گفت و گو با وارثین، تأکید کرد: در محرومیت زدایی از جامعه، همۀ افراد باید خود را سهیم بدانند.
لطف کنید برای شروع ،آسیبهای وارد بر روشهای محرومیتزدایی در ایران را بیان کنید.
رفت و آمد به مناطق محروم همیشه این نیست که ما برای آن ها چیزی ببریم و آن ها را از فقر در بیاوریم. طبق سفارش یکی از معصومین، «فقیرها را نباید به خاطر فقرشان تحقیر کرد.» یکی از اشتباهات ما این است که بهواسطۀ برخی از کارهای خود، فقرا را تحقیر میکنیم. من معتقد نیستم که هر آن چه در شهر است برایشان ببریم. این کار، بکر بودن زندگی آن ها را به هم میریزد.
ما نباید آموختههای ناقص خود را به آنان القا کنیم؛ این بدترین نوع تحقیر محرومان است. در حقیقت در بسیاری موارد، این ما هستیم که فقیریم و باید از آن ها یاد بگیریم. الگوی زندگی در روستاهای دورافتاده مشخص است؛ دست از دنیا شستن و قناعت کردن، سادگی و خوشقلبی. در این باره خاطرهای به ذهنم میرسد که بیان آن خالی از لطف نیست:
آذر ماه سال ۱۳۶۵ سیل وحشتناکی در ۵-۶ استان کشور جاری شد که در تاریخ کمنظیر بود. در آن زمان من مسئول ستاد حوادث غیرمترقبه نخستوزیری بودم و مسئولیت دفتر پیگیریهای ویژة نخستوزیری و ستاد سیل به عهدة من بود. وقتی برای بازدید رفتیم، با وضعیت نامناسبی مواجه شدیم. اوضاع بسیار آشفته بود. از جمله مناطق سیلزده، روستاهای بوشهر بودند که ۷۰-۸۰ کیلومتر با دریا فاصله داشتند و آن قدر سیلاب طغیان کرده بود که روستاها زیر آب رفته بودند. در یکی از روستاها، در مدرسهای که روی بلندی ساخته شده بود، در حیاط مدرسه؛ اهالی روستا مقدار نسبتاً زیادی آذوقه برای جبههها جمع کرده بودند و اتفاقاً آن جا زیر آب نرفته بود و همه در آن مکان جمع شده بودند. در این میان پیرمردی بود که با گوسالهاش آمده بود و در مدرسه پناه گرفته بود. نزدیک غروب بالگردی برای نجات آن ها میرود و پیرمرد از رفتن بدون گوسالهاش خودداری میکند – به علت کمبود جا در بالگرد چنین چیزی امکان نداشت – بالاخره خلبان دلش میسوزد و چون جای کافی نبوده، مسافران را میرساند و بعد برمیگردد و پیرمرد و گوساله را میبرد. وقتی نجات مییابند، پیرمرد به خلبان میگوید: من هدفم فقط نجات گوساله بود. نذر کرده ام که هر کس گوساله را نجات داد، گوساله را به او بدهم؛ خلبان در تحیّر از این که یک سیل زدۀ خسارت دیده که خود محتاج شده، تنها دارایی اش را می خواهد هدیه کند.
در روستاهای دورافتاده آدمها راحت از همه چیز میگذرند. این قضیه در شهرها هم مشاهده میشود، اما کمتر. در روستاها همین مسائل کلاس درس است و اگر دقت کنیم میبینیم که ما در مقابل آن ها فقیر هستیم.
در سفر اخیر به زنجان، پیرمردی بود که مشکلات روستا را برایمان مطرح کرد. برای تشکر، کسی به او هدیهای داد. پیرمرد به استانداری رفت که هدیهاش را پس بدهد. باورش نمیشد که هدیه برای او بوده چون به نظر خودش هیچ کاری نکرده است.
به نظر شما برای رفع محرومیت از مناطق محروم چه باید کرد؟
خود ما در دفتر امور مناطق محروم، طبق قانون برنامه اول توسعه، کارهای زیربنایی را سرلوحة اقدامات خود قرار دادهایم. طبق تحقیقات ما، مشکل اصلی روستاهای محروم چهار مورد است: راه، آب، برق و مدرسه. البته در کنار آب، بهداشت هم قرار گرفت که به دنبال آن، خانههای بهداشت، بعدها بهسازی شدند و ما سعی کردیم تمام توان خود را در این زمینه ها به کار بگیریم. در مورد مسائل فردی هم تا آن جا که توانسته باشیم ،ابزار شغل و درآمد را برای روستاییان فراهم کرده ایم که از امدادگری نتیجه بخش تر بوده است. در مقابل دستگاه هایی که زیاد وارد مسائل جزئی شدند بعد از گذشت زمان نتوانستند به راحتی منطقه را از محرومیت خارج کنند و حوزة فعالیت خود را تغییر دهند، چون توقع از آن ها بالا میرود و شاید کار بیشتری هم نتوان کرد. جالب این¬که آقای انواری، رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) هم در مصاحبة شمارة قبل نشریه شما، به این موضوع اشاره کردهاند.
با توجه به توقعاتی که ایجاد شده، چگونه میتوان سنتشکنی کرد و تغییر روش داد؟
ما باید قشر محروم جامعه را توانمند کنیم تا جوانها کار کنند و از کار افتادگان هم زیر نظر افراد توانمند قرار بگیرند و تحت پوشش باشند. البته ما نمیتوانیم آنها را یک مرتبه رها کنیم. یک هواپیما اگر مستقیم وارد فرودگاه شود آتش میگیرد. باید آرامآرام سرعت را کم کند. ما هم باید آهسته پیش برویم.
کاری که کمیته امداد انجام میدهد، خوب و نتیجهبخش است. در کمیته امداد بخشی را باز کردند تحت عنوان «خوداشتغالی» که با طرحها و ابزارکاری که در اختیار دارند و امکان پرداخت وامهای قرضالحسنه، سبب میشوند تا آن ها روی پای خود بایستند و خودکفا شوند. البته این طرح تا زمانی جواب میدهد که ما خواستههای خود را به آنان القا نکنیم بلکه باید آنچه را که خودشان میخواهند دنبال کنیم.
همة فرامین مسئولین ما به عدم غربزدگی تأکید دارند و اصلاً خود ولایت یعنی جلوگیری از القا شدن آنچه که برای ما صلاح نیست یا پرهیز از آنچه که منطبق بر فطرت انسانی نیست. ما باید به خواسته آن ها توجه کنیم و موجبات شهرزدگی آنان را فراهم نکنیم. منظور این که ما نباید عشقی که یک نفر برای زندگی دارد، به هم بزنیم. بهعنوان مثال، ما دلمان بسوزد و بدون هدف بگوییم به هر خانواده وام کلانی بدهیم تا کار کند. در بعضی نقاط این امر باعث میشود که آن ها پول را جایی خرج کنند که باعث دردسر خودشان و حیرت ما میشود. این وامها از روی اخلاص و نیت خیر داده میشود و گاهی از روی ناآگاهی مورد استفاده قرار میگیرد. ما قبل از وام باید ببینیم که کجای زندگی یک نفر میلنگد و در واقع این وامها را در جهت نیازها و رفع گره زندگی آن ها هدایت کنیم. ما باید روی روستاهای مناطق محروم یک جهاد فرهنگی راه بیاندازیم تا زندگی بکر آن ها حفظ شود. باید هماهنگ با آن ها حرکت کنیم و نیازهایشان را با کمک خودشان برآورده سازیم. باید امکاناتی را فراهم کنیم که از مهاجرت روستاییان به سمت شهرها برای پیدا کردن شغل و درآمد جلوگیری شود.
یکی از تغییرات به وجود آمده، حجم وسیع سفرهای استانی آقای رئیس جمهور است. با این که رؤسای قبلی جمهور هم زحمت های زیادی کشیدند اما این دولت توجه بسیار ویژه به مناطق محروم داشته است که خوشبختانه ثمرات مفیدی داشته و مورد تشویق و حمایت مقام معظم رهبری هم قرار گرفته است.
به نظر شما گروههای دانشجویی با چه نوع عملکردی، در حوزه محرومیتزدایی موفقتر خواهند بود؟
اگر گروههای دانشجویی بحث آموزش را بهطور جدی دنبال کنند نتایج بسیار خوبی را در بر خواهد داشت. البته دانشجویان در زمینة کارهای عمومی هم موفق نشان دادهاند.
در اینجا باز هم تأکید میکنم: اگر ما وارد زندگی شخصی آن ها شویم و خواستههای خودمان را القا کنیم، آن ها را با مشکل روبهرو خواهیم کرد. چون ما همیشه در منطقه نیستیم تا آموزش دهیم و مسائل را پیگیری کنیم واین سبب می شود که آن ها چشمبسته تابع زندگی شهری شوند و این برای دوام روستاها مضر است. اصلاً در روستاها برخی کارها نباید انجام شود و آن ها باید با همان شیوة خودشان زندگی کنند.
یعنی اقدامی در این زمینه صورت نگیرد؟
من چنین چیزی نمیگویم. به عنوان مثال در برخی مناطق اگر مردم محلّی درخواست و تمایل شدید به زندگی در کپر دارند، از مهندسین و کارشناسان محترم بنیاد مسکن بخواهیم تا بناهای جدید و سازههای معماری را براساس همین کپرها طراحی نمایند(شاید بشود نوعی عایق مشبک به شکل کپر در سازۀ جدید طراحی کرد که محکم تر از کپر در مقابل باد و باران و شرایط خاص جوّی باشد البته با همان روح زندگی سنتی در کپر اما با سطح بهداشتی خوب). مشکل این جاست که ما وقتی در هوای گرم به جای کپر برای آن ها اتاقهای آجری با سقف بتنی درست کنیم؛ در گرما هم خودمان و هم آن ها را به دردسر میاندازیم. چون در اینصورت باید به خاطر هوای گرم و شرجی یک کولرگازی هم تعبیه کنیم. بعد مصرف برق بالا میرود. بعد باید به دولت بگوییم، تخفیف بدهد و دوباره وابستگی…
به اعتقاد من، هویت روستا و مردمش باید حفظ شود. بهعنوان مثال، روستایی بین قزوین و گیلان وجود دارد به نام «انبوه» که در آن جا همة خانمها لباس یک شکل میپوشند و اگر کسی به هر دلیلی به شهر عزیمت کرده باشد، هنگام بازگشت و قبل از ورود به روستا، باید لباس شهر را درآورده و لباس مخصوص روستا را بپوشد. این یکی از مصادیق حفظ هویت است. در آن جا همه باغ انار دارند و تا روز ۲۵ مهر ماه که روز جشن انار است، هیچ کس انار نمیچیند و در آن روز خاص همه اهالی هر جا باشند – حتی در شهرهای دیگر – دور هم جمع میشوند و بعد از برپایی جشن، همه با هم و طی مراسم خاص شروع به برداشت محصول میکنند. آن ها فرهنگ و هویت خود را حفظ کردهاند.
چرا در برخی مناطق محروم بودجۀ کافی در اختیار افراد قرار میگیرد، اما بحث خوداشتغالی به نتیجه نمیرسد؟
اگر ما با توجه به روحیه و علایق خود آن ها، ایجاد اشتغال کنیم، انگیزة کافی بهوجود میآید و در اینصورت است که شغلها ماندنی میشوند.در بسیاری موارد که دفتر مناطق محروم از طریق قرض الحسنۀ اشتغال روستایی که اخیراً بر عهدۀ صندوق مهر امام رضا(ع) قرار داده شده، مسائل را پیگیری کرده، نتیجۀ خوبی داده است.
در زمینه خوداشتغالی پیشنهاد و راهکاری دارید؟
به عقیدة من، ما نباید همه را به تحصیلات دانشگاهی وادار کنیم. آن ها که نخبه هستند و خودشان دوست دارند، ادامه تحصیل دهند و باقی افراد که تمایلی به تحصیل ندارند، به کارهای دیگر بپردازند. بهعنوان مثال، هنرستانهای فنی و حرفهای تأسیس کنیم و آن ها را آموزش دهیم تا کشاورزی، دامداری، آبیاری و… روستای خود را مکانیزه کنند تا از این طریق، روستاییان خودشان بتوانند مسائل روستا را حل کنند. ما کلاس فنی آن ها را بالا ببریم تا در رشتة خودشان فکور شوند. اگر همه را وادار کنیم تا بیشتر درس بخوانند و وارد دانشگاه شوند، کم پیش میآید که دوباره به روستا برگردند و در نتیجه کمکم در روستا فقط مسنترها میمانند که آن ها هم بر اثر گذشت زمان از بین میروند و خود به خود روستا خالی میشود و آن وقت مشاهده میکنیم که در یک جا طبیعت بکر و زیبا وجود دارد اما خالی از سکنه و در چشم برهم زدنی دیگر روستایی باقی نمیماند.
من نمیگویم دانشگاه بد است، اما نباید مدرکزده شویم. نباید همه را به زور، عالم کنیم چرا که در این صورت، کیفیت در خروجی دانشگاه پایین می آید. در صورتی که می توانیم افراد را با سواد حداقل و مناسب، در حدّ تکنسین های محلی، در حرفه های مختلف و برای همان روستا پرورش دهیم و با فرهنگ سازی موج بی هدف حرکت به سوی مدرک بالا را اصلاح کنیم که برای همه ارتقاء مدرک تا دکترا، انگیزه کاذب ایجاد نکند بلکه فقط افراد دارای استعداد و توانایی، برای کسب مهارت بالاتر و در حد نیاز واقعی کشور، پرورش یابند. قرار نیست همه دکتر، مهندس شوند. جالب است برایتان بگویم که در یکی از سفرهای استانی رئیس جمهور، در یکی از روستاهای محروم، به یک مدرسه سر زدیم. در آن جا همۀ شاگردان میخواستند دکتر شوند فقط یک نفر گفت: من میخواهم رئیسجمهور شوم!
توصیه من این است که شما در دانشگاه روی این مسائل کار کنید. مثلاً تا کی باید برای بنّایی و حفر قنات نیازمند افغانی ها باشیم؟
میخواهم خارج از بحث نکتهای را بگویم: ارتباط با جوانان پاک و متدین دانشگاه به ما انرژی میدهد. جوانهایی که با انگیزه به مناطق دورافتاده سفر کرده و یا وقت خود را صرف کمک به محرومان میکنند، بسیار ارزشمندند. چرا که این دانشجویان هنوز آلودۀ زرق و برق دنیا نشدهاند و روحیۀ مادّیگری در آن ها رسوخ نکرده است.
یکی از کارهای شما باید این باشد که انگیزۀ کار برای محرومان را فراهم کنید. یعنی دانشجویان دغدغهمند را دور هم جمع کنید و باورهای آنان را بعد از فراغت از تحصیل بررسی کنید. من در روستاهای دورافتاده فراوان دیدم، افرادی را که حاضر بودند از همۀ دارایی خود بگذرند و این برخاسته از نهایت معرفت انسانی است. شاید برخی از آن ها سواد و مدرک بالا نداشته باشند اما هر چه از آن ها برمیآید صداقت و پاکی دلشان است. دریافت آن ها از هستی خیلی بیشتر از ماست، اما نمیتوانند بیان کنند. انسانی که در جامعه قرار بگیرد و با حوادث تغییر کند، صداقت لازم را از دست میدهد و کار شما این است که روی دانشجوهایی که دغدغۀ محرومین را دارند کار کنید و انگیزههایشان را تازه نگه دارید تا در چرخۀ حوادث روزگار دستخوش تغییر نشوند. شما باید روی فرهنگ کار کنید و نگذارید فقرا تحقیر شوند. در راستای کمک به محرومین، روی فرهنگ کار کنید.
بهعنوان مثال، همین نشریه به نوعی فرهنگسازی است و با همین مقولات میتوان رشد کرد. ما نباید همه مسائل را به دولت معطوف کنیم. در امر محرومیتزدایی از جامعه، همۀ افراد باید خود را سهیم بدانند و باید فرهنگسازی شود که این خود به نوعی، پشتیبانی از نظام، رهبر و دولت است.
از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.
امیدوارم که در فعالیتهای خود موفق باشید، من از این جلسه لذت بردم و امیدوارم که جلسات دیگری هم با حضور دانشجویان ترتیب داده شود و زمینۀ ارتباط ما با دانشگاه بیش از پیش فراهم شود.